پرسش:
جناب آقای عزیزی!
خوش می شویم، اگر خود را به خواننده گان «روزنگار» معرفی کنید. مثلا اگر بگویید که:
در کجا درس خوانده اید؟ چند سال و در کدام موسسات تجربه ی کاری دارید؟ فعلا مصروف کار، در کدام عرصه و در کدام موسسه هستید؟
پاسخ:
من در سال ۱۳۵۷خورشیدی از لیسه غیاثی «ع» شهرستان جرم ولایت بدخشان، که زادگاهم نیز می باشد، فارغ شدم. پس از سپری نمودن امتحان کانکور مستحق بورس تحصیلی به اتحاد جماهیر شوروی وقت شناخته شدم. برای مدت ۶ سال در شهر تاشکند پایتخت جمهوری ازبکستان امروزی، در رشته زراعت به سطح ماستری تحصیل کردم.
دیپلوم ماستری خود را در بخش خاک شناسی وکیمیای زراعتی دفاع نموده در ۱۳۶۴ به وطن برگشتم. به دنبال آن در انیستستوت تحقیقات زراعتی که، تابعیت دوگانه داشت، یعنی کار های اداری آن از طریق وزرات زراعت و مالداری و کار های تحقیقاتی آن از طریق بخش زراعت و کیمیای اکادمی علوم افغانستان به پیش می رفت، به کار خود آغاز کردم. حدود ۱۴ سال در این انستیتوت کار های تحقیقاتی را با دیگر همکارانم انجام دادم و رتبه علمی محقق زراعت را نیز از اکادمی علوم بدست آوردم. فارم تحقيقات زراعتی لعل بدخشان را در سال ۱۳۵۵ در شهر فیض آباد تأسيس نمودم و برای مدت دو سال در آن جا کار کردم. ولی با تاسف که، از اثر جنگ های تنظیمی در شهر کابل فارم های تحقیقاتی فلج شدند، اما من به کار خود ادامه دادم. تا ۲ سال هفت ماه دوره اول طالب ها.
از سال ۱۳۷۸ که، از وظیفه دولتی خلاص شدم تا ۱۴۰۱ در موسسات خارجی مانند؛ موسسته همبستگی فرانسوی ها، فوکس و بنیاد آقا خان، کمپنی امریکایی به نام پدکو و انجوی امریکایی به نام بنیاد صلح و همچنان دو بخش جی آی زید.
بیش از۲۰ سال در عرصه های ترویج زراعتی و مالداری، احیای باغ های میوه، پروسیس میوه جات و سبزیجات، پروگرام تغذیه و حفظ الصحه، احیای جنگلات، اقتصاد خانواده گی، بزنس «تجارت» های خورد و متوسط و پروگرام تغییر اقلیم، گیاهان دارویی و مصوونیت غذایی در بیش از ۲۰ شهرستان بدخشان، با تیم کاری و هم مسلک های خود به حیث منیجر«مدیر کارفرما» کار کردم.
درین اواخر که موسسات خارجی فعالیت های شان را خیلی کم ساختند، از ۵ ماه به این طرف در یک کمپنی تجارتی به نام قاسمی گروپ در بخش تجارت میوه جات خشک وگیاهان دارویی، در کابل شروع با فعالیت نمودم.
پرسش:
چگونه می توانید اهمیت کشاورزی را در تامین غذا، اشتغال و اقتصاد جامعه ی کنونی افغانستان توضیح بدهید؟
پاسخ:
این یک مبحث بسیار کلان است. نمیدانم از کجا شروع کنم که مختصر و قابل درک باشد؟ به هر حال، زراعت و مالداری اساس اقتصاد جامعه بشری را تشکیل میدهند. این دو مخصوصا در افغانستان عامل اصلی رشد و بقای همه زنده جان ها هستند. هیچ زنده جانی بدون تولیدات زراعت و مالداری به زندگی خود ادامه داده نمی تواند. این یک اصل مهم و زنجیره حیات است که، به مواد مغذی، دارای کاربوهایدریت، شحم ، منرال ها، ویتامین ها، پروتیین، فایبر داشته باشد تا انرژی مورد نیاز را برای اجرای امور روزانه بدست بیاورند. همه ی این عناصر ذکر شده در تولیدات زراعت و مالداری وجود دارند.
۸۰ فیصد نیروی کاری در بخش زراعت و مالداری مصروف اند و عواید ۶۰ فیصد خانواده ها از همین راه فراهم می شود. هشتاد فیصد نفوس کشور در روستا ها زیست دارند و اغلب از طریق زراعت و مالداری امرار معاش می کنند.
بیش از ۳۰ فیصد درآمد ناخالص ملی افغانستان از محصولات زراعتی بدست می آید و بخش اعظم صادرات کشور نیز از محصولات زراعتی است.
به همین لحاظ زراعت در بخش ساختار اقتصادی جامعه ما از اهمیت خاص برخودار بوده و من اعتقاد دارم که تنها با رشد زراعت می توان به رشد و توسعه اقتصادی مطلوب دست یافت.
پرسش:
از نظر شما، کارکرد های جناب عالی در عرصه ی کشاورزی، چه تاثیری بر اقتصاد و امور کاری کشاورزان ساحه ی کاری تان داشته اند؟
پاسخ:
از نظر من کار های عملی و نظری ای را که، من و اعضای مسلکی تیم من، طی بیش از ۲ دهه، از طریق موسسات خارجی در ساحات کاری برای دهاقین انجام داده ایم، در عرصه زراعت و مالداری تاثیر قابل ملاحظه ای بر اقتصاد کشاورزان داشته و دارند. طور مثال با تدویر تریننگ های مسلکی و آموزش تخنیک های پیشرفته زراعتی (اگروتخنیک) از آماده کردن زمین تا انتخاب تخم های اصلاح شده پر حاصل و مقاوم در مقابل امراض و آفات، آبیاری مناسب، نظر به ضرورت نبات، طریقه های مختلف کنترول امراض و حشرات، ایجاد قوریه ها و باغ های درختان مثمر و غیر مثمر، جمع آوری درست محصولات زراعتی، پروسیس و حتی شیوه های بازاریابی و باعث بلند رفتن سطح آگاهی دهاقین و تولیدات زراعتی شان گردیده که حاصلات مازاد شان را به قسم درست و شایسته به بازار عرضه می نمایند و سطح اقتصادی شان را بالا می برند.
در ولایت بدخشان که دارای ۲۸ واحد اداری بوده، قسمت بیشتر آن کوهستانی است، فقط ۵۵ هزار هکتار زمین آبی وجود دارد. بیش از ۳۰۰ هزار هکتار زمین للمی است و از اثر کار و فعالیت های ما در موسسات خارجی، در عرصه باغداری و سبزیجات، رشد چشمگیری نموده است.
این زمین ها، همین اکنون هزار ها تن چهارمغز، آلوبالو، توت ، سیب و ناک و دیگر میوه جات مرغوب را تولید می کند و به کابل و بعضی ولایات دیگر تجارت شده بعدا به خارج از کشور صادر می شود. باید گفت؛ در چند سال آخر کشت و تولیدات لوبیا چنان رشد کرده که جای کشت تریاک و خربوزه را گرفته است، کشت هنگ و زعفران نیز مروج گردیده اند.
پرسش:
به نظر شما، به عنوان یک محقق یا پژوهشگر عرصه ی کشاورزی و دامداری، چالش ها و دشواری هایی که، در حال حاضر، در حوزه ی کشاورزی و اقتصاد افغانستان و بخصوص ولایت بدخشان وجود دارند، کدام ها اند؟
پاسخ:
از نگاه من چالش ها و دشواری های حاضر در حوزه کشاورزی و اقتصاد کشور و بخصوص بدخشان عبارت اند از:
کاهش مداوم میزان بارنده گی یا خشک سالی، گسترش امراض و آفات، پایین بودن سطح زراعت مکانیزه، کاهش زمین های آبی قابل کشت که، سالانه یا توسط سیلاب تخریب می شوند و یا در جریان تقسیمات ملکیت های والدین بین ورثه، زمین های بزرگ به قطعات کوچک تبدیل می شوند و یا هم اینکه؛ اعضای ورثه حق خود ها را خانه های رهایشی می سازند و چند کرد سبزی را به جا می مانند. این گونه اقدامات در چند نسل آینده ساحات قابل کشت و زراعت را محدود می سازد.
همچنان قطع بیرحمانه ی جنگلات و تخریب چراگاه ها توسط خود انسان ها و شکار ظالمانه ی حیوانات و پرنده گان وحشی و ماهی های دریایی در این مورد نقش و اثرات خود را دارا می باشند.
پرسش:
ناگفته پیداست که، تکنولوژی نقش مهمی را در پروسه ی نو آوری، در امور کشاورزی دارا می باشد. آیا کشاورزان ساحه ی کاری شما، کار های خویش را با استفاده از وسایل مدرن یا نیمه مدرن کشاورزی به پیش می برند، یا هنوز هم با همان روش ها و وسایل سنتی کار می کنند؟
پاسخ:
در این باره قابل یاد آوریست که، جنگ های داخلی بیش از ۴ دهه نگذاشتند که، کشاورزی ما درست مکانیزه شود. نیروی کاری یا فرار کرد و یا مصروف جنگ شد. کانال های زراعتی تخریب شدند. زمین های زراعتی، غیر قابل کشت کردن گشتند و شیرازه ی اقتصادی از هم پاشید. این همه پیشرفت هایی هم که، تا اکنون صورت گرفته اند، زیادتر از برکت موسسات خارجی بوده و دهاقین زیادتر شان تا اکنون از وسایل مدرن زراعتی کار گرفته نمی توانند.
بخاطرضعف اقتصاد شان و قیمت بلند ماشین آلات و اجوره آن ها. از طرف دیگر هم استفاده از وسایل سنتی بطور مثال، قلبه گاو هم برایشان ارزانتر و هم از پارو گاو های شان در پخت و پز و تقویه زمین های شان کار می گیرند. از ماشین و آلات زراعتی فقط تریشر «خرمن کوب» خیلی نهادینه شده و دهاقین بمجرد که کشت غله جات شان را درو کردند در اسرع وقت توسط تریشر میده می کنند و به کشت بعدی و کار های دیگری می پردازند.
پرسش:
آیا کشاورز هایی که، شما با ایشان همکاری و راهنمایی می نمایید، از راهنمایی های مسلکی تان به درستی استفاده و پیروی میکنند، یا چطور؟
پاسخ:
بدون شک آن عده از دهاقین محترمی که، در تریننگ ها « آموزش های ارتقای ظرفیت» و کار های عملی و پرکتیس های کشاورزی اشتراک میکنند. اکثریت شان در صورت توان از راهنمایی های ما استفاده می نمایند.
چرا که، اکثریت دهاقین ما از نعمت سواد محروم اند. همچنان تجربه هم نشان داده اند که، کار های عملی زیادتر ذهن نشین می شوند. طور مثال، دیزاین « طراحی» یک باغ میوه که درآن از قضیه فیصاغورث یعنی ترسیم زاویه قایمه در روی زمین است، تمام نهال ها در یک قطار با فاصله های معین بین قطار و نهال ساخته می شوند. این عملیه را فقط با داشتن یک متر و تار رجه و چند تا چوبک های ۲۰ تا ۳۰ سانتی متری، در روی زمین تیار شده عملی دیزاین می کنیم. برای آموزش دهاقین آسان و یا دیزان و تطبیق عملی یک قوریه یا پروسیس میوه جات و سبزیجات و غیره.
باید گفت؛ هستند موضوعاتی که، ما در جریان آموزش دهی بر آنها تاکید می کنیم، ولی دهقان ها نسبت ضعف اقتصاد شان برآورده نمی توانند.
طور مثال، به خاطر برداشت حاصل بلند، باید یک مقدار معین عناصر پر مصرف مانند؛ نایتروج، فاسفورس، پتاسیم را در فی واحد زمین علاوه کنند و یا زمین های تحت کشت را به عمق ۳۰ سانتی متر قلبه نمایند و غیره که، دهاقین توان تطبیق صد فیصد آن را ندارند. بهر حال اگر سطح دانش و فهم دهاقین فعلی را با چند دهه به مقایسه بگیریم، دیده می شود که، در کار های عملی و نظری شان و هم سطح حاصل دهی زمین های شان، به طور قابل ملاحظه ای تغییر مثبت رونما گردیده است.
پرسش:
به نگاه شما تغییر آب و هوا و گرم شدن کره ی زمین چه تاثیری را به امور کشاورزی در بدخشان دارد، آیا این تغییر را نسبت به چند دهه ی پیش، در سرزمین کوهی بدخشان، به درستی مشاهده کرده می توانید؟
پاسخ:
تغییرات اقلیم یا آب و هوا یک مشکل جهانی است که، افغانستان هم از آن بی تاثیر نمانده است. این مبحث هم به توضیحات زیاد نیاز دارد. من به طور کوتاه چند جمله را درین مورد متذکر می شوم.
تغییر آب و هوا در جو زمین طور عادی و طبیعی، در طول دهه ها صورت می گیرد که، دلیل اش چرخه طبیعی زمین خواهد بود. علاوه این، فعالیت های مخرب خود انسان ها، از جمله مهمترین دلیل تغییر اقلیم بشمار می روند.
در قدم اول ایجاد گلخانه های از حد زیاد به خاطر تولیدات زراعتی که، باعث تولید گاز های گلخانه ای مانند، متان، کاربن دای اکساید، نایتروجن اکساید، بخارات آب و غیره می شوند، جو زمین را از حالت طبیعی اش خارج می کند.
از چشم دید خود بگویم؛ در کشور بزرگ، چین که تعداد تونل های بزرگ پلاستیکی را در یک زمین دیدم، عقل از سرم پرید.
در افغانستان و همچنان بدخشان زیبا، سال تا سال تعداد گرین هوز ها «گلخانه ها» و تونل های پلاستیک به خاطر تولیدات سبزیجات زیاد شده می روند. استفاده پلاستیک در روی زمین های زراعتی درسمت شمال، به خاطر حفظ رطوبت در مزرعه های سبزیجات، خربزه و تربوز نهایت زیاد شده که، این عمل باعث تغییر آب و هوا و آلوده شدن محیط زیست گردیده و مردم خود به چشم و سر شان می بینند که، این فقط از نتیجه عملکرد خود انسان است.
از طرف دیگر قطع جنگلات، تخریب چراگاه ها و پوشش سبز قشر زمین و تجمع مواد فاضله ، ذوب شدن پیر یخ های کوه های پامیر و واخان؛ زیباک، اشکاشم و دیگر مناطق بدخشان، باعث تغییر آب و هوا و بروز آب خیزی های بی حد و تخریب هزران جریب زمین در ساحل دریا آمو گردیده اند.
در جریان چهار دهه ی گذشته، بیش از پنجاه فیصد جنگلات افغانستان و بویژه جنگلات پسته، بادام کوهی، ارچه و ارغوان، در کوه ها و دره های بدخشان از بین رفته اند. شکار بی رحمانه ی حیوانات و پرندگان وحشی و ماهی اله بقه یا «خالدار» و کبک دری یا چرده « کبگ زری» که، نسل این ارزش های طبیعی را به انقراض مواجه ساخته است.
حفر کوه ها و دره ها به، خاطر دریافت دانه های قیمتی طی بیش از چهار دهه، تخریبات بزرگ را در محیط بدخشان بوجود آورده است. در دو سال آخر تخریب هزار ها جریب چراگاه به خاطر ریگ شویی طلا در بزرگترین چراگاه کشور، به نام شیوه که، بیش از یک میلیون حیوان از چندین ولایت سالانه، در تابستان به چرا آورده می شوند، باعث تغییر اقلیم و پایین آمدن تولیدات مالداری خواهد شد.
«روزنگار»
www.roznigar.com