
چرا اینجا چنین میکنند و آنجا چنان؟
اعزام یک بانوی جوان مسلمان، به همراه چند مرد نا محرم، شاید مسلمان یا نا مسلمان، فضای خارج از جو زمین، جایی که، غیر از خدا و خود شان کس دیگری در آن وجود ندارد، از سوی کشوری که ویژه گی های اسلامی آن در بالا تذکر داده شد، در اوضاع و احوالی صورت می گیرد که، در همسایگی این یعنی جمهوری اسلامی ایران و در فاصله ی نه چندان دور از آن یعنی به قول طالبان «امارت اسلامی افغانستان» بانوان به اتهام بد هجابی، برون رفتن بدون محرم شرعی از منزل، کتک کاری می شوند، دستگیر و شکنجه میگردند و به حتی قتل می رسند. بیکاری، بی نانی، تحقیر، تبعیض و محرومیت زنان و دختران افغانستان، از آموزش و پرورش، بجای خود باشند.
سوال این است که، بین اسلام و قوانین اسلامی به قول ملا ها « شریعت اسلامی» عربستانی، ایرانی و افغانستانی چه فرقی وجود دارد؟
آیا این سه کشور باورمند به یک خدای واحد و یک پیامبر نیستند؟
اگر هستند، پس چرا آنجا چنان می شود و این جا چنین؟
چرا عرب هایی که خود را مالک خانه ی خدا وارث پیامبر می دانند و سالانه میلیارد ها دلار ز ایران سراسر جهان را به بهانه ی زیارت خانه ی خدا، به جیب می زنند، در برابر استبداد دینی آخوند های فرتوت ایران و طالبان بی خرد، بیرحم و آدمکش افغانستان آواز خود را بلند نمیکنند؟
چرا مفتی های عربستان سعودی، اعمال وحشیانه و ضد انسانی طالبان بدبخت و آخوند های تاریخ زده ی ایران را تقبیح نمیکنند و بر غیر اسلامی بودن اقدامات ناروای آنها فتوا صادر نمی نمایند؟
همه این پرسش های بی پاسخ، باور انسان را به این واقعیت تقویت می نماید که، در دنیای امروزی ادیان و بویژه دین اسلام، وسیله کلان تجات و معامله گریهای سیاسی و اقتصادی زمام داران خیلی از کشور های اسلامی گردیده است و بس. غیر از این حقیقتی را نمی بینیم.
« آنچه خواندید، یک نگاه فردی و غیر وابسته است »